فیلوجامعه‌شناسی

مسائل فلسفه‌ی اخلاق توسعه: بومی‌گرایی/قوم‌مداری

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از دیوید آلن کراکر؛ فقط ایده‌ای برای تأمل بیشتر


▬ در نظر و برنامه‌های مرسوم و متداول توسعه، این باور در سطحی گسترده پذیرفته شده است که مدل‌ها، سیاست‌ها و طرح‌های توسعه‌ای مناسب، می‌بایست انعکاسی از تجربه‌ی توسعه امریکای شمالی یا غرب باشد.
▬ این دیدگاه، بویژه، از سوی کسانی طرح می‌شود که در کشورهای ثروتمند و قوی زندگی می‌کنند. چنین عقیده‌ای از سوی کسانی که در کشورهای در حال توسعه زندگی می‌کنند، شدیداً قوم‌مدارانه عنوان شده است.
▬ در این‌جا، مفهوم «قوم‌مداری» به دو مآل به کار می‌رود: اول، قوم‌مداران شمالی/غربی که در ارزیابی عملکردهای کشورهای غیر، هنجارهای فرهنگی خودشان را به کار می‌گیرند. دوم، این قوم‌مداران معیارهای خودشان را برای مقایسه‌های ناعادلانه بین «موفقیت‌های» کشورهای خود و «شکست‌های» کشورهایی که عقب مانده نام گرفته‌اند، به کار می‌برند.
▬ وقتی یک اخلاق‌گرای اهل کشورهای ثروتمند شمال یا غرب، برای ارزیابی اهداف و شیوه‌های توسعه در کشورهای فقیر جنوب یا شرق به کار گمارده می‌شود، احتمالاً، این گونه قضاوت خواهد کرد که توسعه‌ی «جهان سوم» می‌تواند بر حسب هنجارهای اجتماعی خاص او صورت پذیرد و اهداف و استراتژی‌های توسعه‌ای را طرح کند که به «آن‌ها» (کشورهای فقیر) کمک کند تا همانند «ما» (کشورهای ثروتمند) شوند. این عملکرد در مورد قوم‌مداری، به واسطه سه استدلال پاسخ داده می‌شود.
▬ مسأله‌ی ارتباطات میان فرهنگی معمولاً، به عنوان بخشی از تقابل قوم‌مداری/ضد قوم‌مداری طرح می‌شود.

░▒▓ ۱. ضد قوم‌مداری خاص‌گرا
▬ ضد قوم‌مداری خاص‌گرا، صدور مدل‌ها و عملکردهای توسعه‌ای خارجی را رد می‌کند؛ این دیدگاه هم‌چنین، برخی اوقات با ایده‌ی توسعه مخالفت می‌ورزد. بر اساس این دیدگاه، هر جامعه یا ناحیه‌ی «در حال توسعه»ای می‌بایست تغییر اجتماعی مطلوب را بر اساس معیارها و سنت‌های خاص خود تعریف کند. یک اخلاق‌گرای خارجی توسعه تنها اگر معیارهای محلی را بپذیرد یا این که در سنت‌های دو کشور تداخلاتی وجود داشته باشد، می‌تواند در بحث فرهنگ دیگری، نقشی ایفا کند. در مواقعی این نوع ضد قوم‌مداری، بر مبنای زمینه‌های ملی‌گرایانه مورد پشتیبانی قرار می‌گیرد؛ برخی اوقات متکی به زمینه‌های سست اخلاقیات عام می‌شود: هر جامعه‌ای حق دارد که بدون نفوذ بیگانه و بدون در نظر گرفتن سلطه‌ی اقتصادی یا مداخله‌ی نظامی، مسیر خود را تعیین کند. دیدگاه‌های راسخ‌تر این عقیده، به وضوح تجزیه طلب هستند و عنوان می‌کنند که بیگانگان در بحث جامعه در خصوص مسیر توسعه نبایستی وارد شوند.
▬ بخش زیادی از این دیدگاه، شایسته توجه و تأمل است. در چارچوب محدودیت‌های این دیدگاه، می‌بایست خود تعیینی گروهی مورد احترام قرار گیرد، اما، این ضرورتاً بدان معنا نیست که خارجی‌ها (حتی از کشورهای شمال یا غرب) نمی‌توانند در بحث توسعه ناحیه‌ای دیگر نقشی مثبت ایفا کنند. علاوه بر این، موضوع، تقابل خارجی در برابر بومی نیست. برخی خارجی‌ها نسبت به برخی از اعضای جامعه بیش‌تر جزیی از جامعه «هم‌پیمان» هستند و قطعاً به لحاظ اخلاقیاتی تمایزات مهمی وجود دارد که در میان اعضای جامعه شکل می‌گیرد.

░▒▓ ۲. ضد قوم‌مداری عام‌گرا
▬ ضد قوم‌مداری عام‌گرا واکنش دوم به قوم‌مداری است که در پی فراتر رفتن از همه‌ی سوگیری‌های فرهنگی است، صرف نظر از این که آیا این سوگیری‌ها در مورد شمال/جنوب یا جهان اول/جهان سوم است یا نه. در حقیقت، ضدقوم‌مداری عام‌گرا در جهت نوعی دیدگاه ارشمیدسی غیر تاریخی و استعلایی گام می‌نهد که معتقد به وجود حقیقت ابدی درباره‌ی تغییر اجتماعی مطلوب و قابل درک است که می‌تواند برای جوامع در مراحل مختلف مسیر توسعه به کار برده شود. بر اساس این دیدگاه، قوم‌مداری به واسطه جایگزینی سوگیری فرهنگی با عقل بی‌طرف، تقلیل داده می‌شود. اشتراک نظر با چنین رهیافت‌های عام‌گرایی، این عقیده است که تاریخ بشری حقیقت استعلایی عمیقاً ریشه در دانش در مورد جنبه‌های وجود ماهیت بشری دارد. محققان عقلانی می‌توانند همه واژگان توسعه را بفهمند، آن‌ها را با حقیقت مقایسه کنند و به شکلی عقلانی واژگانی را انتخاب کنند که با حقیقت عام و استعلایی درباره آن چه که توسعه می‌بایست باشد، مطابقت کند. خارجی‌ها در صورتی که به گونه‌ای برابر از هویت فرهنگی‌شان فراتر روند، از حقوقی برابر با هم‌وطنان برخواردار خواهند شد. بنا بر این. حقیقت، جدای از ملت و فرهنگ است و به یک اندازه برای برتری فرهنگ و اذهان آگاه در ارتباط با حقیقت «بیرون از آنجا» یا «در اینجا» گشوده است.
▬ مشکلی که با نقد عام‌گرا از قوم‌مداری وجود دارد این است که مسلماً عام‌گرایی (۱) نمی‌تواند به خودی خود ایجاد گردد یا هر حقیقت با معنایی را شکل دهد؛ (۲) هیچ شیوه‌ی جامعی در مورد تصمیم‌گیری در میان داوطلبان مدل توسعه «حقیقی» ایجاد نمی‌کند؛ و (۳) راه را برای سلطه کسانی که فکر می‌کنند حقیقت نزد آن‌هاست، باز می‌کند.
░▒▓ ۳. ضد ضد قوم‌مداری
▬ سرانجام، ضد ضد قوم‌مداری با این جریان همراه می‌شود و به همراه یکدیگر، دعاوی عام‌گرایی را رد کرده و تصدیق می‌کنند که قوم‌مداری مطلوب و نیز اجتناب‌ناپذیر است. برای مثال، ریچارد رورتی، عقیده دارد که ما نمی‌توانیم، اما، به واسطه‌ی معیارهایمان ارزیابی می‌کنیم و مقایسه‌های ناعادلانه‌ای بین جامعه خود و جامعه دیگران به عمل می‌آوریم. و حتی اگر ما قادر به چنین کاری باشیم، نبایستی چنین کاری کنیم. اخلاق‌گرایان توسعه که غیر بومی هستند، می‌بایست به جوامع و سنت‌های اخلاقیشان وفادار باشند. شکل مهم‌تر ضد ضد قوم‌مداری تصدیق می‌کند که اخلاقیات «ما» (در این‌جا واژه «ما» به مای نسبتاً ثروتمند و امریکایی‌ها و اروپایی‌های لیبرال اشاره دارد)، نوعی اخلاق با مدعاهای جهانی است. وفاداری به اجتماع تاریخی‌مان (به جای وفاداری به عقل غیر تاریخی) مستلزم این است که اخلاق توسعه‌ی جامعه به دیگر فرهنگ‌ها تسری یابد، نه این که به آن فرهنگ‌ها تحمیل گردد.
▬ این تایید عالمانه قوم‌مداری، برای مدعای فوق شایسته دانسته شده است. این امر دیگر از یک زمینه‌ی غیر تاریخی حمایت نمی‌کند و مشخص می‌کند که نمی‌توان از ارزیابی بر حسب هنجارهای فرهنگی درونی، اجتناب کرد، اما، چنین مسأله‌ای در شکل دادن به ارزیابی تاریخ محور و مسلم انگاشتن اجتناب ناپذیری مقایسه ناعادلانه به نفع جامعه‌ی فرد، بیش از حد به تغییر بی اعتناست. سرانجام، در این تفسیر، امید اندکی می‌رود که یک اخلاق‌گرای توسعه که برخاسته از جامعه‌ای توسعه‌یافته است متقاعد شود که جامعه‌ی «در حال توسعه» برخی ایده‌های پیشرفته را برای جامعه‌ی او ارایه می‌کند.
▬ هر یک از این سه واکنش به قوم‌مداری، در اخلاقیات توسعه، قوت‌ها و ضعف‌هایی دارند، اما، به جای تلاش در جهت طرح یک دیدگاه انتخابی یا میانجی که ضمن حفظ قوت‌های هر دیدگاه مانع از ضعف‌های آن شود، موضوع ارتباطات میان فرهنگی و اخلاق توسعه می‌تواند به شکلی دیگر عنوان شود.
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.