برداشت آزاد از دیوید آلن كراكر؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
▬ یك معضل مهم دیگر در برنامهریزی و سیاست توسعه که علیالاصول فلسفه اخلاق توسعه باید به آن پاسخگو باشد، به نقش متخصصان مختلف (قضات، رهبران سیاسی، رهبران توسعه، و فلاسفه) از یك سو، و عاملیتهای عامه از سوی دیگر، در حل تضادهای اخلاقی ارتباط پیدا میكند.
▬ از یك سو، مشاركت و مردمسالاری عامۀ مردم در هالهای از تردید است؛ چرا كه ممكن است اكثریتها (یا اقلیتها) بر دیگران سلطه بایند؛ و چرا كه عقاید و ترجیحات مردم، متأثر از سنتها (در جهت سازگاری با محرومیتها)، و عوامفریبیهای متحجرانه، منحرف و كژدیسه میشود.
▬ از این گذشته، متخصصان مرجحاند، زیرا اگر نگوییم كه «چرایی امور را میدانند»، حداقل «چگونگی امور را میشناسند».
▬ ولی، حكومتی كه از سوی متخصصان و اولیاء امور هدایت شود، منجر به استبداد جدیدی خواهد شد، و بسیاری از نخبگان، خودشان، بر آن چه آمارتیا سِن «دیدگاه فرد محور» به توسعه مینامد، صحه میگذارند. آنها هوای همدیگر را دارند و لزوماً تصمیمات آنان برخواسته از نخبگی نیست. آنها خیلی ساده موازین عدالت را زیر پا میگذارند.
مآخذ:...
هو العلیم