فیلوجامعه‌شناسی

ادامه تأمل در علم دینی: علم برای...

فرستادن به ایمیل چاپ

برداشت آزاد از علامه محمد حسین طباطبایی در «تفسیر المیزان»


▬ چرا علم می‌آموزیم؟
▬ چرا علم می‌سازیم؟
▬ چرا علم می‌اندوزیم؟
▬ علم آموختن، مانند تنفس و تغذیه و تکلم، ابزار معیشت و «حیات» است. البته معیشت و «حیات» ممتاز انسانی.
▬ بنابراین، انباشت علمی که نفعی برای معیشت و «حیات» ممتاز انسانی نداشته باشد، انباشتن علمی که تنها به کار تفاخر بخورد و مدرک و شأن بیفزاید، ترجمان تازه‌ای از انباشت‌های بیهوده دیگر، مانند انباشت ثروت و قدرت است. فقط انباشت است. همین.
▬ راه سعادت و علم و عملى كه منتهى به آن مى‏شود، با فطرت معلوم می‌شود. علی‌الاصول گریزی از آن نیست. فطرت، به عنوان تنها معیار حقیقت که گریزی از آن نیست، باید پذیرفته شود و تنها معیاری است که برای جستن حقیقت در دست است.
▬ هر انسانى به فطرت خود مى‏فهمد كه چه معارفى را باید معتقد باشد و چه كارهایى را باید بكند، خداوند در قرآن مجید مى‏فرماید:
☼ «فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّینُ الْقَیمُ» (آفرینش خدا كه سرشت مردم را بر طبق آن آفرید، هیچ دگرگونى در خلق خدا نیست اینست دین استوار. سوره روم آیه ۳۰)
▬ و در سوره اعلى مى‏فرماید:
☼ «الَّذِی خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِی قَدَّرَ فَهَدى‏ و پس از پنج آیه فَذَكِّرْ إِنْ نَفَعَتِ الذِّكْرى‏ سَیذَّكَّرُ مَنْ یخْشى‏ وَ یتَجَنَّبُهَا الْأَشْقَى» (آن كسى كه آفرید پس آفرینش را راست و معتدل كرد، و آن كس كه اندازه‏گیرى نمود و هدایت كرد پس از پنج آیه پس تذكر ده اگر تذكر سود بخشد، زود است آن كس كه مى‏ترسد متذكر شود، و آن كس كه بد بخت‏تر است از آن دورى كند. سوره اعلى آیات ۵ تا ۱۱)
▬ و در سوره" شمس" مى‏فرماید:
☼ «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها» (قسم به نفس و آن كس كه خلقت آن را راست كرد، سپس گنهكاریش را و تقوایش را به او الهام نمود، به تحقیق رستگار شد كسى كه نفس را تزكیه كرد و زیانكار شد آن كس كه قدرش را نشناخت (و آن را به سوى گمراهى كشانید). سوره شمس آیه ۱۰)
▬ آرى، گاهى مى‏شود كه انسان در اعتقاد و یا عملش از طریق حق منحرف شده و دچار اشتباه مى‏گردد، لیكن این خطا و اشتباه مستند به فطرت انسانى او و هدایت الهى نیست، بلكه بخاطر این است كه او خودش عقل خود را دزدیده و در اثر پیروى هواى نفس و تسویلات جنود شیطان راه رشد خود را گم كرده است، هم چنان كه قرآن فرموده:
☼ «إِنْ یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى» (پیروى نمى‏كنند مگر پندار را و آنچه كه دلها هوس مى‏كند با اینكه به تحقیق از ناحیه پروردگارشان هدایت بیامدشان. سوره نجم آیه ۲۳)
▬ و نیز فرموده:
☼ «أَ فَرَأَیتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللَّهُ عَلى‏ عِلْمٍ» (پس آیا دیدى كسى را كه هوى و هوس خود را خداى خود گرفت، و خداوند او را در عین دانایى گمراه ساخت. سوره جاثیه آیه ۲۲).
▬ پس، این امور و علم و عملى كه فطرت انسانى انسان را به سوى آن دعوت مى‏كند، لوازم زندگى سعید انسانى و آن زندگى است كه جا دارد نامش را زندگى گذاشت و چنین زندگى به چنین علم و عملى نیازمند است هم چنان كه چنین علم و عمل مستلزم چنان زندگى است، و زندگى را از اینكه دچار منافیات شده و در نتیجه، اثرش خنثى گردد حفظ نموده و دوباره به مسیر اولش باز مى‏گرداند.
▬ از اینجا نتیجه مى‏گیریم كه اگر انسان از راه راستى كه فطرتش او را به آن دعوت نموده و هدایت الهى به سوى آن سوقش مى‏دهد منحرف شود قطعاً لوازم سعادت زندگى را از دست داده است، یعنى در علم نافع و عمل صالح كوتاهى كرده و با گراییدن به سوى جهل و فساد، اراده آزاد و عمل نافع خود را به مردگان ملحق كرده، و دیگر زنده به آن زندگى نمى‏شود مگر اینكه علم حق و عمل حق را دوباره كسب كند، و این آن معنایى است كه آیه مورد بحث به آن اشاره نموده و مى‏فرماید: «اى كسانى كه ایمان آورده‏اید استجابت كنید دعوت خدا و رسول را وقتى شما را دعوت مى‏كنند به چیزى كه شما را زنده مى‏كند».
▬ لام در جمله «لِما یحْییكُمْ» به معناى «الى» است، و این تعبیر در استعمالات عرب زیاد است، و آن چیزى كه رسول مردم را به آن دعوت مى‏كند دین حق است و دین حق همان اسلام است كه قرآن كریم آن را به پیروى فطرت و پذیرفتن دعوت آن به علم نافع و عمل صالح تفسیر كرده است.
▬ البته از نظر قرآن كریم براى حیات یك معناى دیگرى است دقیق‏تر از آن معنایى كه به نظر ساده و سطحى انسان مى‏رسد، چون در نظر سطحى، حیات عبارت است از زندگى دنیوى از روز ولادت تا رسیدن مرگ كه دورانى است توأم با شعور و فعل ارادى كه نظیرش و یا نزدیك به آن در حیوانات نیز یافت مى‏شود، و لیكن خداى سبحان به طوری كه از آیه «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِی الْحَیوانُ لَوْ كانُوا یعْلَمُونَ» (و نیست این زندگى دنیا مگر لهو و لعب، و بدرستى خانه آخرت تنها همان است زندگى اگر مى‏دانستند. سوره عنكبوت آیه ۶۴) برمى‏آید غیر این زندگى دنیایى یك زندگى دیگرى براى انسان سراغ مى‏دهد كه اشتغال به زندگى دنیا كه مشتى اوهام است از آن زندگى كه حقیقت زندگى است باز مى‏دارد و حال آنكه اشتغال به آن اهم و نتیجه آن نتیجه وجود آدمى و تحقق دادن به اغراض روحى او است، پس اشتغال به زندگى دنیا حجابى است كه میان آدمى و رسیدن به حقیقت آن زندگى كه در پیش هست حایل مى‏شود.
▬ و این همان معنایى است كه خداى تعالى در یكى از آیات خطابیه روز قیامت مى‏فرماید:
☼ «لَقَدْ كُنْتَ فِی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْیوْمَ حَدِیدٌ» (تو به تحقیق از این (صحنه) غافل بودى، پس ما پرده‏ات را پس زدیم اینك امروز دیدگانت خیره و تیز است. سوره ق آیه ۲۲).
▬ پس معلوم شد که براى انسان زندگى دیگرى شریف‏تر و گران‌مایه‏تر از زندگى دنیا كه خداوند لهو و لعبش خوانده هست، و آن زندگى اخروى است كه، به زودى پرده از رویش برداشته مى‏شود، و آن زندگى است كه دیگر مشوب و آمیخته با لهو و لعب و لغو و گناه نیست، و در آن آدمى جز به نور ایمان و روح عبودیت سیر نمى‏كند، هم چنان كه فرموده:
☼ «أُولئِكَ كَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمانَ وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ» (آنان خدا در دلهایشان ایمان را نوشته و ایشان را بر وحى از خود تایید فرموده. سوره مجادله آیه ۲۲).
▬ و نیز فرموده:
☼ «أَ وَ مَنْ كانَ مَیتاً فَأَحْییناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً یمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِی الظُّلُماتِ لَیسَ بِخارِجٍ مِنْها» (آیا كسى كه مرده بود و پس ما او را زنده كردیم و نورى برایش قرار دادیم كه با آن در میان مردم آمد و شد (و زندگى) مى‏كند مانند كسى است كه در ظلمات قرار گرفته و از آن بیرون شدنى نیست؟ سوره انعام آیه ۱۲۲).
▬ پس، این زندگى زندگى دیگرى است، عالى‏تر و گرانبهاتر از زندگى عمومى دنیا كه در آن همه رقم آدمها و حتى حیوانها هم به سر مى‏برند، و از امثال جمله:
☼ «وَ أَیدْناهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ» (او را به روح القدس تایید كردیم. سوره بقره آیه ۲۵۳).
▬ و همچنین جمله:
☼ «وَ كَذلِكَ أَوْحَینا إِلَیكَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا» (و این چنین وحى فرستادیم به سوى تو روحى از امر خود را. سوره شورى آیه ۵۲)
▬ برمى‏آید كه باز یك زندگى دیگرى است فوق آن دو زندگى كه گفتیم. و كوتاه سخن، پس براى آدمى یك زندگى حقیقى هست كه اشرف و كامل‏تر از حیات و زندگى پست دنیایى او است، و وقتى به آن زندگى مى‏رسد كه استعدادش كامل و رسیده شده باشد، و این تمامیت استعداد به وسیله آراستگى به دین و دخول در زمره اولیاى صالحین دست مى‏دهد، هم چنان كه رسیدن به زندگى دنیایى وقتى دست مى‏دهد كه نطفه‏اش رشد نموده و هم چنان نمو كند تا استعدادش براى درك آن كامل شود یعنى به صورت جنین در آید.
▬ و آیه مورد بحث كه مى‏فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما یحْییكُمْ»، اشاره به همان استعداد نموده و مى‏فرماید پذیرفتن و عمل كردن به آن دستوراتى كه دعوت حقه اسلامى، بشر را به آن مى‏خواند انسان را براى درك آن زندگى حقیقى مستعد مى‏سازد، هم چنان كه این زندگى حقیقى هم منشا و منبع اسلام است، و علم نافع و عمل صالح از آن زندگى سرچشمه مى‏گیرد، و در همین معنا است آیه شریفه «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى‏ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیینَّهُ حَیاةً طَیبَةً وَ لَنَجْزِینَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا یعْمَلُونَ» (كسى كه از مرد و زن با داشتن ایمان عمل صالح كند پس ما او را به یك زندگى طیبى زنده كرده و اجرشان را به سنگ تمام و بهتر از آنچه مى‏كردند مى‏دهیم. سوره نحل آیه ۹۷).
مآخذ:...
هو العلیم

نوشتن نظر
Your Contact Details:
نظر:
<strong> <em> <span style="text-decoration:underline;"> <a target=' /> [quote] [code] <img />   
Security
کد آنتی اسپم نمایش داده شده در عکس را وارد کنید.