خسرو پارسا؛ فقط ایدهای برای تأمل بیشتر
• جامعهی ما مانند بسیاری از جوامع رشدنیافته همواره به دنبال قطب، مرشد و قهرمان بوده است. روشنفكران و ماركسیستها هم غالباً از این رویه مبرا نبودهاند. آن چه همواره شگفتانگیز بوده این است كه تقریباً همهی این گرایشهای بیشمار به سوییزی به دیدهی احترام مینگریستند. این احترام، حاكی از چیزی بود كه بعدها خود را بیشتر نمایان كرد. و آن اینكه جدا و در پس هیجانات افراطی چپها تفكر سالمی نهفته بود، جویای تفكر سالمی دیگر. و سوییزی به تدریج نماینده این تفكر سالم میشد. پل سوییزی نمونهی برجستهی این طرز تفكر شده بود. و این جایگاه آسان به دست نیامده بود. اهل سازشگری در اصول نیست. او نسبت به قطببندیهای جهانی بینظر نیست، موضع دارد اما این موضع برحسب منافع لحظهای، و سیاسیگری گرفته نشده است. در پس این مواضع مطالعه و اندیشه نهفته است. این را ما به چشم در میان مبارزان ایرانی و كشورهای مشابه میدیدیم. سوییزی به عنوان یك ماركسیست نشان داد كه ادعاهای سهلانگارانهی «عبور از ماركس» حاكی از بیتوجهی به ژرفای اصول است و اینها را سوییزی نه بر مبنای ادعاهایی جزمگونه بلكه طبق دقیقترین پژوهشهای اقتصادی انجام داد كه كسی را بر متدولوژی آنها ایرادی نبود. سوییزی چندبار نیز در طول حیاتش برداشتها یا حتی برخی از اندیشههایش را تغییر داد. او سالها اعتقاد داشت كار انقلاب در كشورهای جهان سوم به ثمر مینشیند و این امر نیز اجباراً به روشهای مسألمتآمیز نخواهد بود. او نظرات خود و دلائل تغییر تأكیدهایش را به روشنی بیان میداشت.
• دربارهی سوسیالیسم بازار نیز مناظرههای طولانی و مفصل او با شارل بتلهایم یك كلاس درس بود. سوییزی در آخرین فصل به سادگی، روشنی و صراحت به بتلهایم میگوید من نظر شما را پذیرفتم. متقاعد شدم.
• سوییزی در طول فعالیت خود با بسیاری افراد همكاری میكرد كه هر یك چیزی به این مجموعه تفكر میافزودند. در این گروه عظیم بسیاری از صاحبنامان و اندیشمندان جهان را میتوان یافت. همكاری این افراد طی دهههای متوالی در غنای «مانثلی رویو» نقش تعیینكننده داشته است. سوییزی تنها در تفكر رادیكال نبود. او نه تنها در اتحادیهها و تجمعهای مختلف فعال بود بلكه نفس آغاز به انتشار نشریهای سوسیالیستی در یكی از سیاهترین دورانهای سركوب در امریكا یعنی دوران مككارتیسم نشان میداد كه چه اندازه متعهد و پایبند اصول است. در مبارزه با امپریالیسم در كنار جنبشهای رهاییبخش بود و در بسیج اندیشهها و كمكهای عملی پیشگام.
• من فكر میكنم كه كمتر ماركسیستی- خارج از قطبهای جهانی- در دهههای اخیر به اندازهی سوییزی در چپ ایران تأثیر داشته است. تأثیر سوییزی فقط در مورد چپها صادق نیست. به جرأت میتوانم بگویم در ایران هیچ اندیشمند برجستهای در مسائل اجتماعی را نمیشناسم كه به نحوی از انحاء، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، از سوییزی تأثیر نپذیرفته باشد.
مآخذ:...
هو العلیم